تاريخ : دو شنبه 6 مرداد 1393 | 21:30 | نويسنده : کفایت





برچ



من خوبـــــــم..!

عاشق نیستم..

فقط گاهـــی به یادش که می افتم،

دلم تنگــــ میشود…

این که عــــشق نیست…

هســــــــت…؟













 



בستـہـایت را مشت مـےڪنـــے و میـڪَـویـــے :

ڪَـل یا پوچ؟؟

בلم آرام مـے ڪَـویـב:

فقط בست ہـایت ...






مــُــحبـــــت تنـهـــــــا جــوشـکــــاری است کــه،

دلهـــای شـکـسـتـه را رایـــگان

جــوش مـی دهـــــد



تمام ثانیه های زندگی ام را میبخشم به تکرار

شبی که رویای بودنت را بارها و بارها تعبیر کند!



جایى كه بودن و نبودنت هیچ فرقى ندارد
نبودنت را انتخاب كن
اینگونه
به بودنت احترام گذاشته اى...

"هاروكى موراكامى"